ایا آفتاب معلا جناب


که از سایه ات آسمان پایه جوست

در اظهار انعام حکام بافق


سخن بر لب و گریه ام در گلوست

در آن ده مجاور شدم هفت ماه


نپرسید حالم ،نه دشمن نه دوست

جواب سلامم ندادند باز


از آن رو که اطلاق دادن پراوست